اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۳ شهریور ۱۳۱۳ در روستای نوق بهرمان شهرستان رفسنجان به دنیا آمد و در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۵ در شهر تهران درگذشت. هاشمی رفسنجانی روحانی، مفسر قرآن و سیاستمدار ایرانی بود که به عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیتهای سیاسی جمهوری اسلامی شناخته میشد. او از ۲۵ مرداد ۱۳۶۸ تا ۱۲ مرداد ۱۳۷۶ چهارمین رئیسجمهور ایران بود. پیش از آن وی اولین رئیس مجلس شورای اسلامی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸ بود. در طول جنگ ایران و عراق رفسنجانی به عنوان نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع عملاً فرماندهی نیروهای مسلح را برعهده داشت. رفسنجانی از سال ۱۳۶۸ تا زمان مرگ، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشت. او در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری نمایندگی استان تهران در آن را بر عهده داشت و از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰، دومین رئیس این مجلس بود. رفسنجانی همچنین رئیس هیئت مؤسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی بود.
تولد، تحصیل و مهاجرت
اکبر هاشمی بهرمانی، معروف به «هاشمی رفسنجانی» روز شنبه، سوم شهریور ماه سال ۱۳۱۳ هجری شمسی مطابق با ۱۴ جمادی الاولی ۱۳۵۳ هجری قمری و ۴ آگوست ۱۹۳۴میلادی، در روستای بهرمان از جلگه نوق شهرستان رفسنجان و در خانوادهای متدین به دنیا آمد. ایشان یکی از ۹ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماه بیبی صفریان است. پدرش با اینکه تحصیلات حوزوی داشت، از باغداران و کشاورزان منطقه بود. نام خانوادگی «هاشمی» برای خانواده ایشان، با آن که سیّد نیستند، به این دلیل انتخاب شده که نام جدّ پدری شان «هاشم» بوده است که در سرتا سر منطقه، املاک و امکانات زیادی داشته است. اکبر هاشمی تحصیلات را، از سن ۵ سالگی در مکتب خانه آقا سید حبیب آغاز نمود و در مکتبخانه «زن ملا عبدالله» ادامه داد، اما در ۱۴ سالگی به خاطر ظرفیتهای کم و امکانات محدود روستا و با هدف ادامه تحصیل در حوزه علمیه، آهنگ مهاجرت به قم نمود.
خاطرهای با آیت الله العظمی بروجردی
هاشمی رفسنجانی با یادآوری خاطرات تلخ و شیرین سالهای اول حضور در حوزه علمیه قم، در باره یک برخورد تشویق کننده آیت الله العظمی بروجردی میگفت: «آنچنان حافظه من قوی بود که در دوران تحصیل در همان نوق، تقریباً همه اشعار شش کلاس را حفظ کرده بودم و از اول تا آخر را بدون درنگ میخواندم. وقتی به قم آمدم، در سال دوم وارد ادبیات نسبتاً پیشرفتهتر حوزه شدیم. کتاب «الفیه بن مالک» را که هزار بیت شعر دارد، حفظ بودم. آدم اگر آن کتاب را حفظ کند، بر ادبیات مسلط میشود. در منطق هم یک متن مختصر به نام «تهذیب المنطق» از تفتازانی داشتیم که آن را هم حفظ کرده و علم منطق را با متن آن از بر بودم. حفظ کردن قرآن، جزء آرزوهایم بود. هر وقت میرفتیم جایی، دعا میکردم و از خدا میخواستم بتوانم حافظ قرآن شوم.
شنیده بودم آقای بروجردی به کسانی که قرآن و اشعار را حفظ کرده باشند، جایزه میدهد. اواخر سال دوم تا اوایل سال سوم تحصیلی حوزه در یک جلسه روضه پیش آیتالله بروجردی رفتم و نامهای به دست ایشان دادم. ایشان همانجا نامه را خواندند و گفتند: الان حاضری امتحان بدهی؟ گفتم: بله. دو زانو نشستند و شال کمرشان را تنظیم کردند و از هر سه موضوع سوال کردند. از الفیه شعر سختی را پرسیدند و خواندم. از قرآن هم بخشی از آیه «مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا» (سوره بقره آیه ۱۰۶) را خواندند، و گفتند ادامه بده و من ادامه دادم. سپس نوبت به تهذیب المنطق تفتازانی رسید، فرمودند: از کلیات خمس به بعد بخوان. آنقدر خواندم که فرمودند: کافی است! آیتالله بروجردی در همان جلسه از جیب خود پولی درآوردند و فکر میکنم ۲۵ یا ۲۰ تومان به من دادند. دستور دادند برای من شهریه مقرر کنند. آن موقع شهریه را به طلبههایی میدادند که به لمعه رسیده باشند، ولی به خاطر همین امتحان، هنوز سیوطی میخواندم که به من ماهی ۹ تومان شهریه دادند. یکی از اعضای دفترشان (آقای حاج محمد حسین اعلم) میخواستند محبت کنند که مرا به دفترشان بردند و یک دست لباس مستعمل به من دادند که به من برخورد، گریه کردم و عبا را انداختم و رفتم.»
آغاز کارهای فرهنگی
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی و حصر دکتر محمد مصدق در احمد آباد مستوفی، هاشمی رفسنجانی که در جریان مسایل کلی و جزئی جامعه قرار گرفته بود، به خوبی درک کرد که درمان بسیاری از دردها، آگاهی عمومی جامعه و به خصوص خواص، از برنامههای مشترک استعمار و استبداد برای بسط بستر جهل و اشاعه خرافات و فراگیری بی خبری است. در روزگاری که مطالعه روزنامه و نشریه، به عنوان سوغات غرب، برای طلبهها، مانند بسیاری از مظاهر تجدد، چون بلندگو و رادیو، عیب بود، دست به انتشار نشریهای با عنوان «مکتب تشیع» زد که در سراسر کشور پیش فروش میشد.
همزمان با تحقیق برای نگارش مقاله جهت درج در نشریه، به دو موضوع از همکاری استبداد و استعمار، یعنی موضوع فلسطین و عقب ماندگی ایران رسید که پایههای دو کتاب ماندگار در تاریخ ایران و اسلام شد. دو کتاب با عناوین «سرگذشت فلسطین» و «امیر کبیر» که هر دو با مقدمه هایی، چون «کارنامه سیاه استعمار» و «قهرمان مبارزه با استعمار» چنان آب در خوابگاه مورچگان داخلی و خارجی ریخت که زندانها و شکنجههای عجیب و غریب مترجم و نویسنده کتاب ها، یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی را به همراه داشت. دو کتابی که امام خمینی خواندن آنها را به مراجع، علما و طلبههای حوزههای علمیه توصیه مینمود و دکتر مصدق با بیان این جمله که «از کتاب سرگذشت فلسطین بسیار استفاده نمودم و حیفم آمد که این کتاب در گوشهای بماند و مورد استفاده قرار نگیرد.» برای خرید آن چک میکشد تا «ز. آن بیشتر ابتیاع فرمایند و آن را در معرض استفاده عموم قرار دهند.»
فعالیت ها
هاشمی رفسنجانی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای موثر و برجسته شورای انقلاب بوده و سپس فعالیتهای خود را در عرصههای گوناگون پی گیری کرده اند، از جمله:
عضو شورای ۵ نفره انقلاب
عضو کمیته حل مشکل سوخت
عضو کمیته استقبال از امام
عضوشورای فقهی و از موسسین حزب جمهوری
عضو و موسس جامعه روحانیت مبارز
سرپرست وزارت کشور
نماینده مردم تهران در دورههای اول تا سوم مجلس شورای اسلامی
رئیس مجلس شورای اسلامی
امام جمعه موقت تهران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸
نماینده امام در شورای عالی دفاع
سخنگوی شورای عالی دفاع
فرمانده دفاع مقدس ازسال ۱۳۶۲
جانشین فرماندهی کل قوا
نماینده مردم تهران در دورههای اول تا پنجم مجلس خبرگان رهبری
نایب رئیس مجلس خبرگان در پنج دوره
رئیس مجلس خبرگان رهبری در دوره چهارم
رئیس جمهور دورههای پنجم و ششم
عضو هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی
عضو هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۵
خانواده
در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی، دختر «حجت الاسلام آقا سید محمد» ازدواج کرد. هاشمی رفسنجانی در باره همسر و فرزندانشان، گفته بودند: «همسرم از خانوادهای روحانی، از فامیل بزرگ مرعشی و نوه حضرت آیت الله سید کاظم طباطبائی یزدی، صاحب کتاب عروه الوثقی است که جایگاه معتبری در همه حوزهها دارد. ثمره این ازدواج پنج فرزند به ترتیب: (فاطمه، محسن، فائزه، مهدی، یاسر) هستند. بچههای ما در کار سیاست نیامدند. اما حُسن یا اشکالی وجود دارد که خیلی بیرودربایستی برخورد میکنند. مخفیکاری و ریاکاری نمیکنند و هر چه هستند، نشان میدهند. به معنای مصطلح وارد سیاست نشدند، ولی وارد میدان شدند. دخترانم یکی وارد کار ورزش و دیگری وارد بنیاد بیماران خاص شدند و با پسران آقای لاهوتی که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است، ازدواج کردند که قرار این ازدواج در آخرین زندان – زندان اوین که در آنجا هم بند بودیم – گذاشته شد.
آغاز مبارزه
از تاسوعای سال ۱۳۷۸هجری قمری که مطابق با ۴ مرداد ۱۳۳۷ با سخنرانی غرّا علیه سلطنت در همدان، وارد میدان مبارزه علیه طاغوت شد. پس از آن ۷ بار و مجموعاً ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه حکومت پهلوی، بازداشت و زندانی و شکنجه شد و حتی علی رغم معافیت، به سربازی اجباری رفت، اما دست از مبارزه و ترویج اندیشههای امام راحل و افزایش آگاهی مردم برنداشت.
با تبعید امام خمینی (ره)، نقش هاشمی برای سر و سامان دادن به مبارزه و مبارزان و جلوگیری از انحراف نهضت روحانیت پررنگتر شد. به گونهای که هم برای سخنرانی به هیاتهای مذهبی تهران و هم در جمع هواداران جریانهای سیاسی در داخل میرفت و هم برای رفع اختلافات مبارزان خارج از کشور، به عراق، لبنان، اروپا، آمریکا و حتی شرق دور سفر میکرد که معمولاً بعد از هر سفری، توسط ساواک بازداشت و زندانی میشد. در آخرین محکومیت که با اعتراض علما و مراجع قم و نجف، حکم اعدامشان به زندان تبدیل شد، پس از سه سال تحمل بدترین رفتارها در زندانهای قرل قلعه؛ اوین؛ قزل حصار، قصر و کمیته مشترک ضد خرابکاری، در آذر ماه ۱۳۵۷ به دریای خروشان ملت در راهپیماییهای شورانگیز پیوست.
نخستین مسولیتهای رسمی مبارزاتی
اگرچه هاشمی رفسنجانی از نخستین روزهای مبارزه، امین امام خمینی (ره) بودند و حتی در جریان کاپیتولاسیون، از طرف امام، برای جمع آوری اسناد به تهران رفته بود، اما نخستین مسولیتهای رسمی مبارزه را ماهها قبل از پیروزی انقلاب پذیرفت.
به انتخاب امام و به همراه چهار روحانی دیگر عضو شورای انقلاب شد که تا پس انقلاب هم هم عضو آن شورا و حتی سرپرست وزارت کشور برای برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود.
مجددا به انتخاب امام، تنها روحانی عضو هیات حل مشکل سوخت بود که دکتر بازرگان که رئیس این هیات بود، پس از مشاهده تاثیر کلام هاشمی در کارگران و اعتصاب کنندگان شرکت نفت، گفته بود: «الان راز عضویت یک روحانی در یک جمع تخصصی و سیاسی را میفهمم.»
مسولیتهای دیگرشان در روزهای قبل از پیروزی، عضویت در هیات استقبال از امام و مدیریت تعصب روحانیون در مسجد دانشگاه تهران بود.
دفاع مقدس و هاشمی رفسنجانی
شورای عالی دفاع یا به اصطلاح «اتاق فرمان جنگ» مرکز تصمیم گیریهای کلان درباره نحوه مقابله با متجاوزان بود، تصمیماتی که خروجی نهایی آن پیروزی افتخارآفرین کشورمان و شکست خفت بار صدام و همپیمایانش در پایان جنگ ۸ ساله بود.
در میان اسامی تصمیم گیرندگان و صاحبان فکر و ایدههای اثرگذار در دفاع مقدس، نام یکی از فرماندهان همواره خودنمایی میکند. این فرمانده بر اساس لیاقت و تدبیر بالای خود توانست نظر امام راحل را به خود جلب کند و بر اساس حکم بنیانگذار انقلاب اسلامی فرماندهی جنگ را در دست بگیرد.
وقتی حزب بعث به ایران عزیز حمله کرد، هاشمی رفسنجانی بلافاصله در ستاد ارتش حاضر شد و همیشه از اولین جلسه خویش با خلبانان نیروی هوایی پس از بمباران فرودگاههای کشور با افتخار یاد میکرد که فرزندان ایران به ما میگفتند: اگر تصمیم نظام بر عدم جنگ است، لااقل به ما فرصت بدهید تا از حیثیت نیروی هوایی، ارتش، مردم و ایران دفاع کنیم.
ریاست جمهوری
هاشمی رفسنجانی با پایان دوران ریاست جمهوری رهبر انقلاب، در نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۶۸ شد و با کسب اکثریت آراء رئیس جمهور ایران شد. ایشان ۴ سال بعد و در سال ۱۳۷۲ نیز در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد و در مجموع به مدت ۸ سال رئیس جمهور ایران بود.
هنوز هشت سال ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به پایان نرسیده بود که آیت الله خامنهای در اسفند ماه ۱۳۷۵ با حکم جدیدی، ایشان را به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزید. اگرچه پیش از آن هم در چندین دوره ریاست این مجمع را بر عهده داشت، اما این حکم موارد مهمی داشت که میتوان گفت: تدوین سیاستهای کلی، داوری در اختلافات شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی و حل معظلات کشور، فصلی دیگر از مدیریت جامع و فراجناحی آیت الله هاشمی رفسنجانی را رقم زد.
سرانجام هاشمی رفسنجانی که از سال ۱۳۶۰ تا ۱۸ دیماه ۱۳۹۵ خاطرات هر روزشان را مینوشت، پس از عمری جهاد و مبارزه، عصر روز یکشنبه، ۱۹ دی ماه به دیار باقی شتافت و پس از دو شب وداع تاریخی مردم با پیکرشان در حسینیه جماران، صبح روز سه شنبه، ۲۱ دی ماه، بعد از یک تشییع جنازه میلیونی از دانشگاه تهران تا بهشت زهرا، در جوار امام راحل و در مضجع شریفش به خاک سپرده شد.