در این مقال، برآنیم که اخلاق محض یا به تعبیرى فلسفه اخلاق را از دیدگاه یکى از متفکران بزرگ مغرب زمین به نام ایمانوئل کانت مورد بررسى قرار دهیم. از نظر کانت، علم، معرفتى است که واجد قضایاى تالیفى پیشینى است. هر معرفتى که عارى از آنها باشد، شایسته علم نیست. احکام تالیفى پیشینى، احکام کلى و ضرورى هستند که مبناى علوم قرار مىگیرند. از این رو اخلاق نیز به عنوان یک علم، واجد احکام تالیفى پیشینى است. مانند: ما باید راست بگوییم. «باید»، هیچ گاه از تجربه ناشى نمىشود؛ یعنى از «هست» نمىتوان «باید» را نتیجه گرفت.
کانت مىگوید: علم و معرفت بطور کلى از دو چیز یعنى ماده و صورت تشکیل مىشود. ماده آن از خارج وارد ذهن مىشود و صورت را ذهن از پیش خود عرضه مىکند و به واسطه همین صورتهاى ذهنى است که انسان مىتواند قوانین کلى و ضرورى در هر علمى را توجیه کند. به نظر او معرفت عقلى یا مادى است یا صورى. معرفت صورى را منطق صورى یا استعلایى مىگویند.
معرفت مادى که درباره موضوعى بحث مىکند، بر دو قسم است: طبیعیات یا فلسفه طبیعى و اخلاق یا فلسفه اخلاق. علم طبیعى و علم اخلاق هر دو یک جنبه تجربى و یک جنبه پیشینى دارند. جنبه پیشینى اخلاق را اخلاق محض یا فلسفه اخلاق مىگویند. از دیدگاه کانت، وظیفه فلسفه اخلاق، توجیه احکام کلى و ضرورى اخلاقى است
. به بیان دیگر وظیفه فلسفه اخلاق این است که عناصر پیشینى را از عناصر تجربى متمایز ساخته و بررسى کند که چه توجیهى براى قبول عناصر پیشینى داریم. یعنى چگونه قادریم، به اصولى از رفتار که براى همه انسانها الزام آور است، دست یابیم. کانت قواعدى را ارائه مىدهد که از طریق آنها مىتوان اصول کلى و ضرورى اخلاقى را تشخیص داد.
جبهه ایران اسلامی
انتهای پیام