گروه دی ۸ یا گروه هشت کشورهای مسلمان درحال توسعه که اندونزی، ایران، بنگلادش، پاکستان، ترکیه، مالزی، مصر و نیجریه در آن عضویت دارند.
تقویت هرچه بیشتر نقش اسلام در میان اعضای گروه، همکاری اقتصادی با کشورهای عضو در جهت تحقق اهداف اقتصادی نظام و بهرهگیری از گروه به منظور برخورد با تهدیدها و چالشهای بین المللی ازاهداف کلی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
آشنایی با گروه اقتصادی و تجاری کشورهای اسلامی دی۸
مقدمه:
علیرغم آزادسازیهای تجاری و جهانی شدن اقتصادها که دو مشخصه اصلی نظام تجارت جهانی در عصر حاضر به شمار میروند، اما از اهمیت رویکرد به بلوکها، تشکلها و ترتیبات اقتصادی و تجاری بین کشورها کاسته نشده است. انگیزههایی همچون افزایش تجارت، نیل به منافع رفاهی، همکاریهای متقابل در زمینههای تجاری، اقتصادی و رشد اقتصادی، افزایش قدرت چانهزنی در مسایل سیاسی، اقتصادی و تجاری با کشورها و گروههای فرامنطقهای، تامین ملاحظات امنیتی و سیاسی و انجام همکاریها در زمینههای رشد و توسعه و اعتلای سرمایهگذاری از جمله عوامل روی آوردن به اینگونه همکاریهای گروهی هستند. صرفنظر از موارد ذکر شده، بعد جدید و مهم دیگری پس از اتمام دور مذاکرات اروگوئه و تاسیس سازمان جهانی تجارت به ابعاد فوق افزوده شده است و آن هم نقش این ترتیبات در آمادهسازی کشورها برای استفاده از فرصتها و تجهیز آنان برای فایق آمدن بر مشکلاتی است که نظام جدید تجارت جهانی فراروی کشورها و بالاخص کشورهای در حال توسعه گشوده است. از از این ترتیبات میتوان برای سهولت ادغام در نظام جدید تجارت بینالملل استفاده نموده و از مزایای این نظام در خصوص دسترسی به بازارها به نحو بهتر استفاده کرد.
سازمان کنفرانس اسلامی یکی از این تشکلها است که هم به لحاظ سیاسی و هم از نظر اقتصادی دارای اهمیت ویژهای است. هرچند در گذشته در محدوده و قالب این سازمان، گامهای مفید و مهمی در جهت افزایش همکاریهای اقتصادی و تجاری در بین اعضا برداشته شده است ولی علیرغم قدمت نسبی و تعداد اعضا هنوز نتایج مورد انتظار در خصوص افزایش تجارت و همکاریهای اقتصادی حاصل نشده است.
بیتردید یکی از راههای افزایش همکاریها در این سازمان، ایجاد بازار مشترک اسلامی است و برای رسیدن به این هدف و ایجاد زمینه و بستر مناسب برای فعالیت موثر و کارای این بازار، استفاده از تشکیلاتی چون گروه هشت کشور اسلامی مفید است و میتوان از پیوند دادن ترتیبات تجاری و اقتصادی زیر گروههای کشورهای اسلامی با یکدیگر چون اکو، شورای همکاری خلیج فارس و گروه هشت کشور اسلامی در این ارتباط سود فراوان برد و از تجربیات آنان استفاده کرد.
علاوه بر نقش مهم و ارزندهای که گروه هشت میتواند در راستای زمینهسازی برای ایجاد بازار مشترک اسلامی داشته باشد، این گروه در عین حال میتواند برای اعتلای همکاریهای اقتصادی فیمابین اعضای خود کارساز باشد.
نحوه شکلگیری گروه
گروه دی ۸یا گروه هشت کشورهای مسلمان درحال توسعه که اندونزی، ایران، بنگلادش، پاکستان، ترکیه، مالزی، مصر و نیجریه در آن عضویت دارند، از جمله پیمانهای منطقهای است که به منظور ایجاد روابط مستحکم اقتصادی بین کشورهای در حال توسعه اسلامی و تقویت نفوذ این کشورها در بازارهای جهانی و برقراری گفتوگو با کشورهای صنعتی تشکیل گردیده است و پایهگذار آن نجم الدین اربکان نخست وزیر اسبق و اسلامگرای ترکیه است که با سفر به ۸ کشور عضو در تیرماه سال ۱۳۷۵ زمینه تأسیس این گروه را فراهم نمود.
نخستین اجلاس سران دی۸ با حضور سه رئیس جمهور از جمله آقای هاشمی رفسنجانی، و چهار نخستوزیر و یک وزیر خارجه در خرداد ۱۳۷۶ در شهر استانبول ترکیه برگزار شد. البته این گروه حدود یک سال قبل از این تاریخ فعالیتهای مقدماتی خود را آغاز کرده بود. گروه کشورهای موسوم به دی۸ در واقع از تشکیلات جانبی سازمان کنفرانس اسلامی است.
در بیانیه منتشر شده در اولین اجلاس سران اهداف اصلی دیهشت، چگونگی همکاری و همفکری اعضای گروه، ایجاد امکان عضویت سایر کشورهای در حال توسعه، برقراری رابطه با سایر سازمانهای بینالمللی به ویژه سازمان کنفرانس اسلامی و نحوه انتصاب مدیر اجرایی آن به تصویب رسید.
چنانچه از این اعلامیه برمیآید اهداف اصلی گروه دیهشت توسعه اقتصادی، اجتماعی، تقویت موقعیت کشورهای در حال توسعه در اقتصاد جهانی، ایجاد تنوع و موقعیتهای جدید در روابط بازرگانی تقویت حضور در تصمیم سازی در سطح بینالمللی و ارتقای سطح زندگی مردم درکشورهای عضو خواهد بود.
عضویت در این گروه برای دیگر کشورهای در حال توسعه که به اهداف و اصول آن پایبند باشند امکانپذیر است و همچنین عضویت در آن تاثیر در روابط دوجانبه یا چندجانبه کشورهای عضو با دیگر کشورها نداشته و مانعی نیز جهت عضویت آنان در سازمانهای منطقهای و بینالمللی نیست.
بر اساس تصمیمات اجلاس سران این هشت کشور که در ۱۵ ژوئن ۱۹۹۷ در ترکیه برگزار شد، سازمان مزبور دارای سه رکن اصلی زیر است:
– اجلاس سران
– شورای وزیران
– کمیته متشکل از کارشناسان ارشد هر کشور
اجلاس سران با شرکت رؤسای دولتهای کشورهای عضو و شورای وزیران امورخارجه سالی یکبار و اجلاس کارشناسان ارشد دوبار در سال برگزار میشود. رئیس اجلاس سران تا برگزاری اجلاس بعدی ریاست را کماکان به عهده خواهد داشت. وزرای خارجه این هشت کشور نیز شورای وزیران و رکن سیاسی گروه را تشکیل میدهد و نشست سالانه آنان قبل از اجلاس سران برگزار میشود. همچنین کمیسیون مقامهای ارشد متشکل از مقامهای ارشد وزارت خارجه هشت کشور عضو است و رکن اجرایی گروه را تشکیل میدهند. دومین اجلاس سران در نوامبر ۱۹۹۸ در داکار پایتخت بنگلادش برگزار شد.
در اعلامیه تصویب شده در اولین اجلاس سران، اهداف و انگیزههای این گروه تشریح شده است. این اعلامیه موارد متعدد همکاری را در برمیگیرد، ولی هدف اصلی همان توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای عضو است که برای نیل به این اهداف انجام همکاریهایی در زمینه صنعت، تجارت، حذف موانع تجاری، استفاده از توانمندیهای هشت کشور برای اعتلای سهم آنان در تصمیمگیریهای جهانی توسعه کشاورزی، فقرزدایی، توسعه ارتباطات و اطلاعرسانی، انتقال علوم و تکنولوژی، مالیه، بانکداری، انرژی، محیط زیست و۰۰۰ پیشنهاد شده است.
در اولین اجلاس تصمیم گرفته شد که به همکاریها در زمینه تجارت، صنعت، کشاورزی، انرژی، توسعه منابع انسانی، پروژههای مخابراتی و اطلاعرسانی، طرحهای توسعه روستایی، بانکداری و خصوصیسازی به ترتیب کشورهای مصر، ترکیه، پاکستان، نیجریه، اندونزی، جمهوری اسلامی ایران، بنگلادش و مالزی نظارت داشته باشند.
لازم به ذکر است که کمیته کارشناسان ارشد در سومین اجلاس خود که در شهر آنتالیای ترکیه برگزار گردید تصمیم گرفتند که ده گروه کاری برای بررسی زمینههای همکاری تاسیس گردد. این ده گروه عبارتند از:
۱- صنعت
۲- کشاورزی
۳- مخابرات و اطلاعات
۴- تجارت
۵- علوم و تکنولوژی
۶- توسعه نیروی انسانی
۷- بهداشت
۸- توسعه روستایی
۹- بانکداری
۱۰- انرژی
مسئولیت دو گروه کاری مخابرات و اطلاعات، علوم و تکنولوژی به ایران واگذار شده است. ایران نیز اهداف کلی خود در گروه دی۸ را به شرح زیر اعلام کرده است:
تقویت هرچه بیشتر نقش اسلام در میان اعضای گروه، همکاری اقتصادی با کشورهای عضو در جهت تحقق اهداف اقتصادی نظام از طریق بهرهگیری از امکانات گسترده آنها، همکاری و همیاری با کشورهای عضو در عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و تحکیم پیوندهای سیاسی، همکاری و اتخاذ مواضع مشترک اقتصادی در میان کشورهای در حال توسعه مسلمان در عرصه روابط اقتصادی بینالمللی، همکاری و هماهنگی در امور صنعتی و فناوری، تحکیم پیوندهای سیاسی از طریق همکاریهای همهجانبه، استفاده از تجارب کشورهای عضو در جهت رفع تنگناهای اجتماعی و اقتصادی و بهرهگیری از گروه به منظور برخورد با تهدیدها و چالشهای بین المللی.
بیانیهای که در جریان دومین اجلاس سران گروه در داکار منتشر شد، نشانگر توجه جدی اعضا به مسائل اقتصادی جهانی بود. به عنوان مثال گروه بر همکاری اقتصادی و فنی با سازمان ملل تاکید کرد و خواستار ایفای نقش دولتهای عضو در توسعه و مدیریت نهادهای مالی بینالمللی شد. از سوی دیگر به صراحت بر لزوم هماهنگی اعضا با روند جهانی شدن تاکید گردید و همکاری و هماهنگی با سازمان تجارت جهانی امری در راستای منافع اعضای گروه دانسته شد. لذا میتوان گفت که این سازمان در راستای همکاریهای اقتصادی منطقه و با توجه به فرآیند کلی جهانی شدن اقتصاد تشکیل گردیده است. اما صرف نظر از بیانیهها و اهداف ذکر شده باید دید که این گروه تا چه حد در دستیابی به اهداف خود موفق بوده است.
مهمترین نکته مثبت در مورد گروه دی هشت هدف از تشکیل آن است. نگاهی به تاریخچه فعالیت سازمان های منطقه ای نشان می دهد که این سازمان ها معمولاً با دو هدف تشکیل شده اند، اهداف ایدئولوژیک در یک سو و اهداف سیاسی، نظامی، اقتصادی و امنیتی در سوی دیگر. تاریخ نشان می دهد آن دسته از سازمان های منطقه ای که با اهداف صرف ایدئولوژیک تاسیس شده اند، در دستیابی به اهداف خود چندان موفقیتی کسب نکرده اند. نمونه عینی این مسئله پیمان ورشو است که نتوانست کشورهای بلوک شرق سابق را یکپارچه و همگون سازد، ولی در آن سو ناتو به علت آنکه در پس تشکیل خود هدف مهم تری را پیگیری می کرد، به نتیجه رسید. این هدف عبارت بود از ایجاد محیطی امن در اروپای غربی به منظور توسعه و رشد اقتصادی. گروه دی هشت نیز اهدافی اقتصادی دارد، ولی آیا صرف وجود چنین اهدافی برای موفقیت یک پیمان کافی است؟
«کارل دویچ» نظریه پرداز سیاسی عوامل زیر را برای ایجاد همگرایی در یک منطقه لازم می داند، مسلماً وجود این عوامل برای ایجاد یک پیمان موفق منطقه ای نیز ضروری است. این عوامل عبارتند از وجود نوعی طرز زندگی مشترک در همه کشورهای منطقه، نبود تخاصم و تعارض در باورها، فرهنگ ها، ارزش ها و مذهب و سنت این کشورها، وابستگی و منافع متقابل اقتصادی کشورهای عضو، وجود حداقلی از توانایی های سیاسی و اداری، تشابه نخبگان سیاسی آن کشورها و وجود عقلانیت در آنان و همچنین وجود حداقلی از شبکه های ارتباطی و مبادلاتی شامل شبکه های بزرگراه ها، قطار و هواپیما، گمرک و غیره.
با توجه به نکات بالا و یادآوری نام هشت کشور عضو که در نقاط مختلف قاره های آسیا و آفریقا پراکنده هستند، مشکلات زیر بر سر راه همکاری گسترده آنان وجود دارد: ناآگاهی اعضا از توانمندی های اقتصادی یکدیگر، بعد مسافت و پراکندگی جغرافیایی، بی نیازی به کالاها و تولیدات یکدیگر و غیر ممکن بودن اقتصاد کشورهای گروه، وجود موانع تعرفه ای و غیر تعرفه ای، کمبود تسهیلات اعتباری برای تامین مالی بهای صادرات یا واردات، کیفیت پایین کالاهای تولیدی، اختلافات داخلی و تیرگی روابط سیاسی برخی کشورهای عضو با همدیگر و ناهمگونی شدید توسعه اقتصادی این کشورها.
شاید مناسب بود که سه کشور کلیدی گروه دی هشت در آسیا یعنی پاکستان، ایران و ترکیه به هنگام تشکیل این سازمان به تجربه ناموفق «اکو» توجه می کردند. اکو که جانشین اتحادیه «آر. سی.دی»، بازوی اقتصادی پیمان ضد کمونیستی سنتو، محسوب می شد. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نیز عدم حمایت آمریکا از آن کارآمدی وکارکرد سابق خود را از دست داد. زیرا کشورهای عضو فاقد حداقل شرایط لازم بودند. علاوه بر این به دنبال فروپاشی اتحاد شوروی و در راستای رقابت و تضاد و نه همکاری ایران و ترکیه در آسیای مرکزی تعداد اعضای اکو از سه به ده کشور رسید و همین شکاف های موجود در این پیمان را تشدید کرد و تحقق تمام مصوبات اقتصادی و سیاسی آن را به رویایی دست نیافتنی مبدل کرد.
با توجه به آنکه همین مشکلات در سازمان دی هشت نیز وجود دارد، شایسته است که اعضا با درک دشواری های سازماندهی یک پیمان منطقه ای موفق به تجربه موفق ترین سازمان منطقه ای یعنی اتحادیه اروپا توجه کنند. این اتحادیه که در سال ۱۹۵۱ و به دنبال سخنرانی وزیر خارجه وقت فرانسه «رابرت شومان» تشکیل شد، اولا کار خود را با تنها شش عضو آغاز کرد و به تدریج و پس از کسب موفقیت های کوچک و بتدریج اما پایدار اعضای خود را افزایش داد. علاوه بر این چنانچه از نام آغازین این اتحادیه یعنی «جامعه زغال و فولاد اروپا» پیداست، هدف اولیه تنها همکاری در یک عرصه کوچک اقتصادی- زغال و فولاد- بوده است و طی مدت زمانی طولانی یعنی ۵ دهه به دیگر زمینه های همکاری اقتصادی و سیاسی توجه گردید.
به طوری که امروز شاهد دستاوردهای بزرگ این اتحادیه و وحدت رویه فضایی، اقتصادی تجاری بازرگانی، سیاسی و اقتصادی اکو هستیم. لذا شایسته است که کشورهای عضو گروه دی هشت نیز فارغ از صدور بیانیه های طویل و کشدار که در آنها بر همکاری در کلیه زمینه ها تاکید شده است، عرصه ای کوچک اما مهم را برای همکاری انتخاب کنند و تا زمان حل اختلافات خود و پیشبرد اهداف آغازین از پذیرش اعضای جدید امتناع ورزند. امید است که توجه به این نکات موجب شود تا کشورهای عضو گروه دی هشت بتوانند نقش اقتصادی مهم تری را در سطح نظام بین الملل ایفا کنند.
ساختار تولید و تجارت در کشورهای عضو گروه هشت
همان طور که قبلاً اشاره شد گروه هشت، شامل هشت کشور مسلمان(اندونزی، ایران، بنگلادش، پاکستان، ترکیه، مالزی، مصر و نیجریه میباشد. طبق تقسیمبندی بانک جهانی در گزارشهای توسعه جهانی، میتوان این کشورها را بر اساس شاخصهای عمده اقتصادشان در سه گروه جای داد:
– کشورهای صادرکننده نفت که شامل سه کشور اندونزی، ایران و نیجریه میشود.
– کشورهای با درآمد متوسط که چهار کشور پاکستان، ترکیه، مالزی و مصر را شامل میشود.
– کشورهای کمتر توسعه یافته(ldc)۱ که در میان این ۸ کشور تنها کشور بنگلادش در این گروه قرار میگیرد.
ساختار تولیدی
با نگاهی به ترکیب تولید ناخالص داخلی این کشورها میتوان به ساختار تولید و سهم بخشها در اقتصاد این کشورها پیبرد.
در هر ۸ کشور بخش خدمات، بیشترین سهم را در ترکیب تولید ناخالص داخلی دارا میباشد. اما در ارتباط با نقش سایر بخشها در بین این ۸ کشور، تفاوتهایی است. به طوری که در بین کشورهای صادرکننده نفت(اندونزی، ایران، نیجریه) بخش صنعت بعد از بخش خدمات بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است.
در مورد کشور اندونزی تفاوت سهم بخش صنعت و کشاورزی زیاد بوده که خبر از اهمیت بخش صنعت در اقتصاد این کشور میدهد. لازم به ذکر است که سهم نسبی محصولات کارخانهای از کل صنعت در این کشور بالا میباشد. ولی در مورد ایران و نیجریه سهم بخش صنعت مشابه و تنها اندکی بیشتر از سهم کشاورزی است و بیشتر فعالیتها در بخش صنعت مربوط به استخراج نفت بوده و در واقع فعالیت غالب در بخش صنعت را تشکیل میدهد.
در میان کشورهای با درآمد متوسط(پاکستان، ترکیه، مالزی، مصر) به استثنای پاکستان، بخش صنعت مهمترین بخش اقتصاد بوده و محصولات کارخانهای بیش از نیمی از این بخش را در بر میگیرد. اما در پاکستان بخش پیشتاز، بخش کشاورزی میباشد.
در کشور بنگلادش که جز کشورهای کمتر توسعه یافته به حساب میآید بخش کشاورزی با وزنی حدود ۲ برابر بخش صنعت مهمترین بخش اقتصادی به حساب میآید.
همان طور مشخص است، در بین کشورهای گروه هشت، کشورهای تک محصولی که وابسته به صادرات نفت و یا فعالیتهای کشاورزی هستند، وجود دارند.
تک محصولی بودن اقتصاد این کشورها باعث شده است که آنها در مقابل شوکهای بینالمللی و تغییرات نسبی قیمتهای جهانی این محصولات آسیبپذیر باشند و چنین عواملی تاثیرات زیانباری بر کل اقتصاد آنها داشته باشد.
لازم به ذکر است که مدتهاست این کشورها به مشکلات ناشی از تک محصولی بودن، پیبردهاند و سعی دارند که با متنوع کردن تولیدات خود، اقتصادشان را بازسازی کنند.
در کشورهای صادرکننده نفت، تا حدود زیادی، منابع لازم برای تحقق این هدف همانند پس اندازهای داخلی، سرمایهگذاری در رشتههای مختلف تولیدی و ایجاد انگیزه لازم برای تغییرات به منظور داشتن آینده بهتر، فراهم شده است. که البته چنین زمینههایی در کشورهای کمتر توسعه یافته(ldc) وجود ندارد.
به طور کلی سهم بخش صنعت در کشورهای گروه هشت حدود ۳۱% است که محصولات کارخانهای تقریباً یکدوم آن را تشکیل میدهد، در حالی که در این گروه کشورهای سهم کشاورزی حدود ۲۵% میباشد.
ساختار تجارت
همان طور که قبلاً گفته شد کشور بنگلادش با وجود این که جز کشورهای کمتر توسعهیافته میباشد قاعدتاً بایستی اقلام صادراتی آن را، محصولات کشاورزی تشکیل دهد، ولی محصولات کارخانهای ۴/۷۸ درصد اقلام صادراتی این کشور را تشکیل میدهد.
در کشورهای با درآمد متوسط گروه هشت، به استثنای کشور مصر که در آن سهم سوخت در صادرات بالاترین رقم را به خود اختصاص داده است، سهم محصولات کارخانهای بالاترین رقم اقلام صادراتی را تشکیل میدهد.
اهمیت محصولات کارخانهای در صادرات این کشورها نشان میدهد اگر کشورهای مزبور اهمیت محصولات خود را بهبود بخشند و بتوانند با استانداردهای بینالمللی رقابت کنند شانس خوبی برای سود بردن از فرصتهای جدید دسترسی به بازار خواهند داشت.
در کشورهای صادرکننده نفت عضو گروه هشت، به جز اندونزی که صادرات محصولات کارخانهای سهم نسبتاً بالایی از اقلام صادراتی را به خود اختصاص میدهد، صادرات دو کشور ایران و نیجریه به نفت متکی میباشد که البته در سالهای اخیر سعی شده است که به میزان زیادی از این اتکا کاسته شود.
در ارتباط با کشورهای با درآمد متوسط در گروه هشت، میتوان گفت که محصولات کارخانهای با سهمی بالای ۵۵% از کل واردات مهمترین اقلام وارداتی این کشورها را تشکیل می دهد.
هنگامی که واردات این گروه از کشورها با ساختار صادراتی آنها مقایسه میشود میتوان چنین نتیجه گرفت که کل ساختمان تجارت خارجی آنها تحت تاثیر محصولات کارخانهای قرار دارد. در حقیقت این گروه کشورها در میان هشت کشور متنوعترین ساختار تولید و تجارت خارجی را دارند و در مورد کشورهای صادرکننده نفت، نیز مهمترین اقلام وارداتی محصولات کارخانهای هستند.