مدیرکل بورس و اعزام دانشجویان سازمان امور دانشجویان گفت: ما آمار داریم که بعضاً پشت برخی از مؤسسات غیرمجاز اعزام دانشجو، سرویسهای جاسوسی نشستند، یعنی آمار داریم که فلان مجموعه پول دریافت میکند که فلان تعداد مشخص را از کشور خارج کند.
مشکلات ناشی از مهاجرت تحصیلی به کشورهای مختلف و معضلاتی که دانشجویان در این مسیر با آن روبهرو هستند، باید مورد بررسی قرار گیرد، از کلاهبرداریهای مؤسسات غیرمجاز که خانوادههای بیخبر را فریب میدهند تا فشارهای اجتماعی، اقتصادی و حتی خطرات جانی و روانی که دانشجویان در معرض آن قرار دارند، به همین خاطر برای بررسی این مسائل سراغ محمد محمدی مسعودی، مدیرکل بورس و اعزام دانشجویان سازمان امور دانشجویان رفتیم.
در این گفتگو، به برخی از پروندههای خاص که در آنها دانشجویان ایرانی در خارج از کشور گرفتار شبکههای مافیایی مواد مخدر و حتی جاسوسی شدهاند، پرداخته شده است که در ادامه متن این گفتگو را از نظر میگذرانید:
بهعنوان اولین سؤال، میخواهم به بحث مهاجرت دانشجویان بپردازم؛ مسئلهای که این روزها در موردش صحبتهای زیادی میشود، آمارهای مختلفی در این خصوص منتشر میشود که گاهی اوقات شامل سیاهنمایی یا سفیدنمایی است، نظر شما در خصوص پدیده مهاجرت دانشجویان چیست و آیا با آنچه گفته میشود موافق هستید؟ آیا این آمارها واقعاً سیاهنمایی یا سفیدنمایی است؟
مسعودی: در ابتدا باید عرض کنم که مقوله مهاجرت، بهویژه مهاجرت دانشجویی، به چند دسته تقسیم میشود؛ یکی از این دستهها دانشجویانی هستند که در ایران تحصیل کردهاند و برای ادامه تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی به خارج از کشور میروند تا تجربه بیشتری کسب کنند و سپس تصمیم بگیرند که در کجا زندگی کنند. این افراد ممکن است تصمیم بگیرند به کشور خود بازگردند و در آنجا خدمت کنند یا در نقطه دیگری از دنیا این مسیر را ادامه دهند، اما مسئله دیگری که در مهاجرت دانشجویی وجود دارد و مغفول هم مانده است، گروهی هستند که در سنین پایینتر، مانند ۱۷ـ۱۸سالگی، در رشتههای مورد علاقه خود در ایران پذیرفته نمیشوند و مجبور میشوند برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروند، این دسته از دانشجویان در واقع فرصت تحصیل در رشتههای مورد نظرشان را در داخل کشور از دست دادهاند.
ناترازی در رشتههای دانشگاهی؛ جایی برای همه نیست!
بهنظر من، هم از لحاظ کمّیت و هم از لحاظ کیفیت، مهاجرت دانشجویان یک مسئله مهم و قابل بررسی است، حالا بگذارید با آمار صحبت کنم. در سال ۱۴۰۱، گروه آزمایشی تجربی ۵۸۰ هزار نفر داوطلب داشت که از این تعداد، ۵۰ هزار نفر معدل پایه دوازدهم آنها بیش از ۱۹.۷۵ بوده است، این یعنی این دانشآموزان افراد بسیار باهوش و درسخوانی بودند که در رقابت برای رشتههای محبوب مانند پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی شرکت کردند، با این حال، ظرفیت پذیرش در این رشتهها در سال ۱۴۰۰ حدود ۸۰۰۰ نفر بود و طبق مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی قرار شد این ظرفیت بهمیزان ۲۰ درصد در هر سال افزایش یابد، به این ترتیب، در سال ۱۴۰۱، ظرفیت پذیرش به ۹۶۰۰ نفر رسید.
خشکشدن سرچشمه رشتههای ریاضی و فنی مهندسی
اما ما با یک مشکل ناترازی مواجه هستیم. در حالی که تعداد داوطلبان در گروه تجربی بسیار زیاد است (۵۸۰ هزار نفر)، تعداد ظرفیتهای موجود برای پذیرش محدود است. در گروه ریاضیفیزیک، بهویژه در سالهای اخیر شاهد کاهش چشمگیر داوطلبان هستیم، مثلاً در سال ۱۴۰۳ ما ۱۲۰ هزار داوطلب داشتیم، در حالی که سال گذشته ۱۴۵ هزار داوطلب حضور داشتند و این یک وضعیت کاریکاتوری است،
در حقیقت این ناترازی میتواند در آینده مشکلات جدی بهوجود آورد، چرا که در صورت کاهش داوطلبان در رشتههای فنی و مهندسی و خشک شدن سرچشمه در این حوزه ممکن است کشور با کمبود نیروی متخصص در این حوزهها مواجه شود، درست مثل برخی کشورهای اروپایی که برای برخی صنایع خود نیروی کار ندارند و مجبور به گرفتن نیروی کار خارجی شدهاند یا صنایع آنها به کشورهایی مثل بنگلادش و هند که نیروی کار زیادی داشت مهاجرت کردند و ما هم باید منتظر بنشینیم تا چنین اتفاقی برایمان رخ دهد.
در زمان حاضر با اطلاع دقیق خدمت شما عرض میکنم، در بعضی از رشتهها، درصد بیکاری در کشور منفی است، این بدین معناست که شغل وجود دارد اما متخصصی که در آن شروع به کار کند وجود ندارد، یعنی صنایع و کارخانهها بهدنبال نیروی کار هستند، اما متخصصین لازم را نمیتوانند جذب کنند.
تسنیم: این آمار برای رشتههای ریاضی است؟
مسعودی: بله، بهعنوان مثال، من با مدیرعامل یکی از صنایع مهم کشور جلسهای داشتم، او میگفت هنگامی که فراخوان برای جذب ۳۰۰ نفر اعلام کرده بودند، توانسته بودند تنها ۱۲ نفر را استخدام کنند، این نشاندهنده بحران بالقوهای است که در آینده ممکن است کشور با آن روبهرو شود. در حالی که در گروه تجربی، ۵۸۰ هزار نفر در رقابتی شدید برای ورود به رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی شرکت میکنند، بسیاری از این افراد ممکن است علیرغم دو سال صرف زمان و تلاش بیوقفه و دست کشیدن از همه تفریحات خود؛ نتوانند در این رشتهها پذیرفته شوند.
در نتیجه، ممکن است این افراد به گزینههای دیگر روی آورند؛ یا برای کنکور سال آینده بمانند یا بیخیال رشته پزشکی شوند و در رشته دیگری مشغول تحصیل شوند و یا تصمیم بگیرند برای ادامه تحصیل به کشورهای دیگر بروند، این واقعیت نشاندهنده یک چالش مهم در نظام آموزش عالی کشور است.
تحصیل در خارج از کشور، حالا بههرقیمتی!
من تلاش کردم اطلاعاتی و آماری را که میدهم دقیق باشد. یک زمانی فقط پولدارهای ما بچههایشان را برای تحصیل به خارج میفرستادند، اما الآن به حدی رسیده است که بسیاری از خانوادهها درگیر این ماجرا هستند. خانوادهها، در تلاش برای فراهم کردن شرایطی هستند که فرزند عزیز و دلبندشان که مثلاً نتوانسته است در رشته موردنظرش قبول شود، هرطور که شده در رشته مورد علاقهاش درس بخواند. من چون مسئولیت نظارت بر مؤسسات اعزام دانشجو را بهعهده دارم، مشکلات این دانشجویان را که به خارج از کشور میروند، از نزدیک دیدهام و در ادامه توضیح خواهم داد که چه کلاهبرداریهایی از آنها شده است.
تسنیم: رفتن این دانشجویان چههزینههایی برای کشور در بردارد؟ شرایط دانشجویانی که با مؤسسات غیرمجاز اعزام دانشجو رفتهاند چگونه است؟
مسعودی: ببینید، کوچکترین مسئله، مسئله اقتصادی است، تصور کنید چقدر ارز از کشور خارج میشود و خانوادهها چقدر هزینههای سنگین میدهند! بهعنوان مثال، در یکی از کشورهای همسایه ما، متوسط شهریهای که سالانه برای رشته پزشکی پرداخت میکنند حدود یکونیم میلیارد تومان است، این مبلغ فقط شهریه دانشگاه است، هزینههای زندگی در آن محاسبه نشده است، اما مسئلههای دیگری هم هست که در برابر این هزینههای اقتصادی، بسیار بزرگتر و پررنگتر هستند، مثلاً ما باید آمار بگیریم و بررسی کنیم که همین خروج ارز چقدر به ما آسیب میزند، اما اتفاقات دیگری که میافتد، جنبههای مهمتر این بحران را نشان میدهند.
عواقب تحصیل غیرمجاز در خارج/ وقتی مدارک اعتباری ندارند!
بسیاری از این افراد برای تحصیل در رشتههای موردعلاقهشان، در دانشگاههایی ثبتنام میکنند که شهریه کمتری میگیرند اما اکثر این دانشگاهها از نظر ما معتبر نیستند.
مسعودی: بله. ما در وزارت علوم و هم سازمان دانشجویان، هر سال لیست دانشگاههای معتبر را اعلام میکنیم تا مشخص شود کدام دانشگاهها مدارک معتبری دارند، این به آن معناست که دانشگاههایی که در این لیست قرار ندارند، از نظر ما اعتباری ندارند،
یعنی اگر فردی برود و مثلاً در آن دانشگاه یک رشته مهندسی بخواند، مدرکش در ایران معتبر نیست، وزارت بهداشت هم همین رویکرد را دارد. وزارت بهداشت بررسیهایی انجام داده و برای رشتههای علوم پزشکی نیز لیست دانشگاههای معتبر مشخص شده است. اگر فردی از کشور خارج شود، پزشکی بخواند و آن دانشگاه در لیست دانشگاههای غیرمعتبر وزارت بهداشت باشد، وقتی بازگردد، تنها مدرک دیپلم او معتبر خواهد بود و مدرک پزشکیاش ارزش و اعتباری نخواهد داشت.
«سالفروشی» دانشگاههای پزشکی خارج از کشور
حالا سؤال پیش میآید؛ چرا برخی دانشگاهها غیرمعتبر هستند؟ یا چرا برخی دانشگاهها در لیست قرار نمیگیرند؟ پاسخ خیلی واضح است. ببینید، تیمهای مختلفی برای بازرسی میروند و بررسیهای دقیقی انجام میدهند.
یک نمونه از این بررسیها را از دوستانم در وزارت بهداشت شنیدهام، آنها گفتند که به یک دانشگاه در یک کشور خارجی رفتند که اتفاقاً این دانشگاه تعداد زیادی دانشجوی ایرانی داشت و متوجه شدند که آن دانشگاه پذیرش را بهصورت “فروشی” انجام میدهند، یعنی سال میفروشند! به این معنا که، بهجای اینکه از سال اول تحصیل کنید، میتوانید با پرداخت مبلغی، مستقیماً از سال سوم شروع به تحصیل کنید.
خب، مشخص است که چنین شیوهای نمیتواند مورد تأیید وزارت بهداشت قرار بگیرد. وزارت بهداشت نمیتواند با جان مردم بازی کند، اجازه نمیدهد که افرادی که از این شیوهها استفاده کردهاند؛ در ایران تیغ جراحی بهدست بگیرند و در نظام سلامت فعالیت کنند.
یک نمونه دیگر را نگاه کنیم. ما دانشگاهی در یکی از کشورهای منطقه داریم که بیش از ۲۴۰۰ دانشجوی پزشکی و دندانپزشکی ایرانی دارد، حالا آیا این دانشگاه اصلاً چنین ظرفیت تربیتی دارد؟ آیا توانایی آموزش این تعداد دانشجوی پزشکی و دندانپزشکی را دارد؟ قطعاً خیر. مشخص است که این دانشگاه تنها برای درآمدزایی چنین ظرفیتی را ایجاد کرده است و نه برای آموزش، به همین دلیل، چنین دانشگاهی به لیست بلکلیست (دانشگاههای غیرمعتبر) افزوده میشود.
ما آنها را بهعنوان پزشک قبول نداریم و مدرک دیپلمشان معتبر است
اما مسئله اینجاست؛ چهاتفاقی برای این دانشجویانی که در حال تحصیل هستند میافتد؟ فرض کنیم که این دانشگاه به لیست دانشگاههای غیرمعتبر اضافه شود. آیا دانشجویی که در ابتدا آنجا ثبتنام کرده، میدانسته است که دانشگاه غیرمعتبر است؟ بسیاری از دانشجویان اصلاً آگاهی ندارند و خانوادهها نیز بهدلیل شهریههای کمتر، تصمیم به اعزام فرزندانشان به چنین دانشگاههایی میگیرند، نتیجه چیست؟ دانشجویان گرفتار یک سیستم سوداگرانه میشوند. آنها اگر به کشور بازگردند، ما آنها را بهعنوان پزشک قبول نداریم و مدرک دیپلم آنها معتبر خواهد بود.
تسنیم: در یکی از مصاحبههای قبلی با خود من، آماری درباره یکی از کشورهای منطقه ارائه کردید که ۱۶ هزار دانشجوی ایرانی در آنجا مشغول به تحصیل هستند، آمار جدیدی در خصوص آن کشور دارید؟
تحصیل غیرمجاز ۳۰هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور
مسعودی: بله، الآن اما آمار جدید نشان میدهد که این تعداد به حدود ۳۰ هزار نفر رسیده است، جالب اینکه، از این ۳۰ هزار نفر، ۷۰ درصد آنها در دانشگاههای غیرمعتبر ثبتنام کردهاند. خانوادهها هزینههای هنگفتی کردهاند، اما فرزندانشان در دانشگاههایی تحصیل میکنند که مدارکشان در ایران بهرسمیت شناخته نمیشود.
بگذارید از زاویه دیگر نیز این مسئله را بررسی کنیم تا ببینید چطور این مؤسسات باعث میشوند دانشجویان ما راه پسوپیش نداشته باشند. برخی از این مؤسسات روابطی با کارشناسان ثبتنام دانشگاههای کشورهای خارجی دارند، با استفاده از این روابط، مسیریابی درستی انجام نمیدهند و دانشجو را دور میزنند، برای مثال، بهجای ثبتنام رسمی، دانشجو را با نادیده گرفتن آزمونهای ورودی یا مصاحبههای دانشگاه معتبر، بهشکلی غیراستاندارد ثبتنام میکنند، اینجاست که بسیاری از دانشجویان، بعد از یک سال تحصیل در ارزیابی آن دانشگاه، اخراج یا دیپورت از کشور مقصد میشوند.
مسعودی: بله و شاید حتی دیگر نتواند آن مؤسسه اعزام دانشجو را پیدا کند. تصور کنید فردی برای تحصیلاتش ۴ میلیارد تومان هزینه کرده، شهریه داده، خانه اجاره کرده و همه این کارها را با امیدی بزرگ انجام داده است، اما در نهایت اخراج میشود. پول خانواده از دست رفته است و دانشجو سرگردان و بلاتکلیف مانده است، این ماجرا دردناک است.
شخصی در اصفهان ۴میلیارد برای تحصیل در خارج داده بود و حالا مالباخته است
ما موردی داشتیم که فردی به سازمان امور دانشجویان آمد، یک پیرمرد روستایی که مؤسسهای غیرمجاز در شیراز سرش کلاه گذاشته بود و پول زیادی از او گرفته بود. او زمین کشاورزیاش را فروخته بود تا دخترش را به خارج بفرستد و چون مؤسسه غیرمجاز بود باید از مراجع قضایی کار را پیگیری میکرد،
حالا، خودتان فکر کنید چرا این اتفاق میافتد؟
دو ماه پیش هم یک مورد دیگر در اصفهان گزارش شد که فردی ۴ میلیارد به یک مؤسسه غیرمجاز اعزام دانشجو داده بود اما طرف ناپدید شده بود و اصلاً به مرحله اعزام نرسیده بود.
بعضی خانوادهها زندگی خودشان را بر ادامه تحصیل فرزند خود در رشته دلخواه میفروشند و شاید در سالهای اول کمک کنند، اما ممکن است نتوانند برای سالهای بعدی نیز این حمایت مالی را ادامه دهند، این فرزند باید چهکار کند؟ بسیاری از آمارهایی که ما در خارج از کشور داریم، چه در کشورهای شرق و چه در غرب، نشاندهنده این است که این بچهها مجبورند به کارهای خلاف روی بیاورند. چه دخترخانم و چه آقاپسر، در دامهایی میافتند که اصلاً قابل بیان نیست و بسیار خطرناک است. ما پروندههایی داشتیم که این دانشجویان در مافیای مواد مخدر گرفتار شدهاند آن هم بهخاطر تأمین معاش.
سرویسهای اطلاعاتی تهدید جدید برای دانشجویان ایرانی خارج از کشور
ما پروندههایی داریم که دانشجویان در مافیا گرفتار شدهاند و اتفاقات ناگواری افتاده است، این مسئله مالی بهحدی نگرانکننده شده است که سفارتخانههای ما حساس شدهاند و پیگیر هستند تا راهی برای این مشکلات بیابند.
برخی از این بچهها تن به کارهایی میدهند که عواقب خوبی ندارد، مواردی از خودکشی داشتیم، مثلاً دختری در فلان کشور خودکشی کرده است.
تسنیم: این دانشجو که خودکشی کرده در چه رشتهای تحصیل میکرده است؟
مسعودی: پزشکی. وقتی این اتفاقات کنار هم گذاشته میشوند، نشان میدهد که جلوگیری از ادامه این شرایط به نفع کشور، خانوادهها و بچههاست و نیاز به اطلاعرسانی گسترده وجود دارد. باید واقعی نگاه کرد. باید شرایط کشور خودمان را به دقت بررسی کرد. وقتی بچهای فرستاده میشود، باید شرایط فرهنگی آن کشور را بررسی کرد. فقط هزینه سال اول تحصیل را نبینند، بررسی کنند بچه ما در کجا اقامت خواهد داشت، در چه شرایطی.
مافیای مختلفی که در کشورهای مختلف وجود دارند، از مافیای مواد مخدر گرفته تا دیگر فعالیتهای غیرقانونی و بردهداری که عموما خانوادهها به آنها آگاه نیستند.
خانوادهها عموما استرس شدیدی پس از نتایج کنکور و مشخص شدن نتایج آن میگیرند و چون مثلا دخترشان قبول نشده است، میخواهند کاری کنند که در کشوری دیگر آرامش یابد. اما باید تفکر کنند که آخر و عاقبتش چه میشود. اینجاست که باید به تفکر وطنی و وظیفههایی که نسبت به این جوانان داریم توجه کنیم. مسئله بعدی این است که برخی از این افراد در دام سرویسهای اطلاعاتی میافتند. اینها گزینههای خوبی برای سرویسها هستند.
تسنیم: منظورتان جاسوسی است؟
مسعودی: بله. سرویسهای جاسوسی مختلف به سراغشان میآیند و از آنها بهرهبرداری میکنند. منظور، جاسوسی است؛ سرویسهای جاسوسی آن کشورها از این جوانان برای منافع سرویسهای خودشان استفاده میکنند و علیه کشور ما فعالیت میشود. باید آگاه باشند که اگر یک بار این راه را انتخاب کردند، راه برگشتی نخواهند داشت.
تسنیم: مجموعا چه تعداد از دانشجویان ما به صورت غیزمجاز در خارج از کشور تحصیل میکنند؟ آیا آمار دقیقی دارید؟
مسعودی: در یکی از کشورهای همسایه بیش از ۳۰ هزار دانشجوی ایرانی در حال تحصیل هستند که ۲۰ هزار نفر آنها غیر مجاز تحصیل میکنند. در یک کشور دیگر ۸۹۰۰ دانشجو داریم که عمدتا هم پزشکی میخوانند و ۸۵۰۰ نفر آنها غیرمجاز تحصیل میکنند. در یک کشور دیگر ۲۷۰۰ دانشجو داریم که ۲۵۰۰ نفرشان غیرمجاز محصلند.
تسنیم: پس تا اینجا ما چیزی بالغ بر ۳۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور داریم که به صورت غیرمجاز در حال تحصیل هستند.
مسعودی: ما باید بدانیم درباره چه کسانی صحبت میکنیم؟ صحبت از دختران و پسران ۱۷-۱۸ ساله است که دلبند خانوادههای خود هستند. اینها نمیخواهند خارج از کشور تحصیل کنند، اما به دلیل اینکه ما شرایط را برایشان فراهم نکردیم، مجبورند به خارج بروند. این موضوع بحث اقتصادی سنگین به وجود میآورد و پیوندهای عاطفی و وطنپرستی گسسته میشود. در نتیجه، «مهاجرتهای اجباری قطعی» اتفاق میافتد.
پشتپرده بعضی از مؤسسات غیرمجاز، سرویسهای جاسوسی هستند
من بارها و بارها به مسئولین گفتهام، باید بدانیم که افتخار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در حفظ و نگاهداشت جوانانش است؛ همانطور که در این ۴۷ سال با داذن این همه شهید یک وجب از خاکش را نداده است. آیا ما مسئولین باید بشینیم و فقط نظارهگر این مسئله و از دست دادن جوانانمان باشیم؟ یا باید سریعاً یک قرارگاه تشکیل شود که روی این مسائل کار کند و بفهمیم که چه باید بکنیم.
باز تاکید میکنم ما دربها را نمیبندیم و هرکسی آزاد است هرکجای دنیا که میخواهد برود و درس بخواند؛ اما من بحثم روی افرادی است که به خاطر کوتاهی امثال من تصمیم به رفتن میگیرد. خب روی این مساله که میشود برنامه ریزی کری کرد.
ما آمار داریم که بعضاً پشت بعضی از این موسسات غیرمجاز، سرویسهای جاسوسی نشستند. یعنی آمار داریم که فلان مجموعه پول دریافت میکند که فلان تعداد مشخص را از کشور خارج کند.
تسنیم: تا این لحظه چه تعداد موسسه غیرمجاز در کشور مشغول فعالیت هستند؟
فعالیت ۵۳۰ مؤسسه غیرمجاز اعزام دانشجو در کشور
مسعودی: آنچه که ما جمع آوری و رصد کردیم بالای ۵۳۰ موسسه غیرمجاز در حال فعالیتند که با تابلو هم در کشور کار میکنند. خانوادهها باید مراقب باشند موسسات غیرمجاز معلوم نیست که به کجاها وصل اند. باید از خودشان از فرزندانشان مراقبت کنند که بعداً دچار آسیب نشوند. این موسسات یک فضای کاذبی را ایجاد میکنند. قشنگ برای شما یک جهنمی را از ایران تصور میکند.
تسنیم: ما به این اصطلاحاً رؤیافروشی میگوییم.
مسعودی: رؤیافروشی بله. به دانشجو میگویند چرا اینجا ماندی؟ برو! اصلاً از زندگی آنطرف یک کعبه آمال و آرزو ترسیم میکند. حالا حتی شده فلان روستای فلام کشور که حتی تا به حال اسنمش را هم کسی نشنیده را برای بچههای ما بهشت جلوه میدهد و به قول شما رویا فروشی میکند.
بعضاً بعضی از بورسیههایی که بعضی از کشورها اعلام میکنند را به طول دقیق و کامل به دانش آموز یا داوطلب توضیح نمیدهند. ما میدانیم فلان کشور اروپایی برای بورس خود شرط معدل یا شروط دیگری دارد؛ اما به دانشجو نمیگویند به شرط حفظ شرط معدل بورسیه تو تا آخر تحصیل خواهد ماند. اما از روز اول با دروغ دانشجو را میفرستند و خیلی وقتها از ترمهای بعدی بورسیه شامل حال او نمیشود و وارد فضایی میشود که نه راه پس دارد نه پیش.
ما داریم همین الان میبینیم در فلان کشور اروپایی این اتفاق میافتد. تعداد زیادی از دانشآموزان ما گول و فریب این موسسات را خوردند و الان آنجا گرفتار شدند.
تسنیم: ما طی سالهای اخیر شاهد رشد قارچگونه موسسات غیرمجاز اعزام دانشجو بودیم و خب هرساله سازمان امور دانشجویان نیز لیست اسامی این موسسات را اطلاع رسانی میکند؛ اما چرا با وجود این اقدامات ما همچنان شاهد مالباخته شدن تعداد بیشماری از دانشجویان و خانوادههایشان هستیم؟ راهکار شما چیست؟
مسعودی: اولا که ما باید علت العلل این ماجرا را بررسی کنیم. من اوایل صحبتم اشاره کردم که چرا این بازار شکل گرفت؟ بخاطر اینکه وضعیت کاریکاتوری ایجاد کردیم، یک ناترازی ایجاد کردیم و به اندازه آن عطشی و تقاضایی که نسبت به این سه رشته محبوب وجود دارد؛ ظرفیت ایجاد نکردیم.
ما سال ۶۶ بر اساس آمارهایی که هست ۶۴۰۰ نفر پزشکی گرفتیم، سال ۶۶ در اوج جنگ در اوج نداری و در اوج شرایط سختی که در کشور حاکم بود. سال ۱۴۰۰ چند نفر پزشکی گرفتیم؟ ۸ هزار نفر. سی و چهار سال از آن زمان گذشته، آیا در این ۳۴ سال بیمارستان اضافه نشده؟ آیا دانشگاه اضافه نشده؟ صندلی اضافه نشده؟ آیا امکانات ما بیشتر نشده؟ یونیت پزشکی بیشتر نشده؟ به مراتب بیشتر شده است.
دانشگاه صحرایی راهاندازی کنیم
ما باید امکانات را ایجاد کنیم، اما بیایید واقع گرایانه به این ماجرا بپردازیم. با همون مسئله که گفتم این افراد فرزندان و دلبندان ما هستند و اگر از دستشان بدهیم، دادیم. آنها افراد بیسوادی نیستند و طبق آمار معاون آموزشی وقت وزارت بهداشت ۵۰ هزار نفر آنها با معدلهای بالای ۱۹ دارند. خب ما چه فکری برایشان کردیم؟ من جایی صحبت کردم که ما زمانی بیمارستان صحرایی میساختیم، حالا باید دانشگاه صحرایی بسازیم. شاید بعضی بخندند؛ اما ما در وضعیت بغرنجی قرار داریم.
اعتقاد من این است که بیمارستان داریم، امکانات داریم، همه چیز فراهم است. بله، باید وزارت بهداشت را در این مسئله تقویت کرد. نه تنها وزارت بهداشت، بلکه وزارت علوم هم باید از نظر اقتصادی تقویت شود و کل حاکمیت به این مسئله توجه داشته باشد. خود دولت باید توجه کند، باید هزینه کند و امکانات لازم را در اختیار بگذارد. اینکه چه سازوکاری بچینیم، قابل طراحی است.
ما باید مسئله را بپذیریم و طراحی کنیم. مثلاً الان متوسط شهریهای که در سال، دانشگاههای کشورهای همسایه ما برای تحصیل در رشته پزشکی دریافت میکنند، حدود یک و نیم میلیارد تومان است. درست است، این مبلغ را فرزند ما (دانشجوی ایرانی) میدهد. خارج از این هزینه، باید دید هزینه زندگی چقدر است و چه مقدار ارز از کشور خارج میشود.
بنابراین باید طراحی داشته باشیم؛ یک مدل اقتصادی که مبتنی بر عدالت باشد. ما نمیگوییم فردی که پولدار است بتواند صندلی پزشکی بخواند و کسی که از قشر روستایی است، نتواند. قطعاً این مدل باید مبتنی بر عدالت باشد. باید دانشگاهها تأمین شوند. اگر دانشگاه نتواند هزینههای خود را تأمین کند، نمیتواند ظرفیت خود را بالا ببرد. دانشگاه باید بتواند نیروی انسانی، اساتید و تجهیزات خود را تأمین کند. همه اینها امکانپذیر است به شرط اینکه حمایت مالی انجام شود.
نگاه نباید این باشد که فقط دولت هزینهها را تأمین کند، بلکه باید ببینیم چگونه میتوانیم یک بسته حمایتی مالی طراحی کنیم تا دانشگاهها تقویت شوند و دانشجویان عزیز در کشور خودشان درس بخوانند.
باید یک دیپلم جامع داشته باشیم
ما باید مثل بسیاری از کشورهای دنیا، یک دیپلم جامع داشته باشیم. این موضوع همین الان در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی است. مثلاً چرا دانشآموزی که دیپلم ریاضی یا تجربی دارد، نتواند در انتخاب رشته دانشگاه خود، آزادانه تصمیم بگیرد؟ برای مثال اگر نخبه ما علوم پزشکی تهران قبول شد بتواند انتخاب دوم خودش را روی رشتههای دیگری مثل کامپیوتر یا برق تهران بزند. باید این فرصت را فراهم کنیم که دانشآموز بتواند از سبد نخبگانی رشتههای فنی، مهندسی یا علوم انسانی انتخاب کند.
تسنیم: این طرح هنوز مصوب یا تصویب نشده؟ در حد طرح مسئله است؟
مسعودی: از طرح مسئله جلوتر رفته و در مرحله مشورت هست. ما کشورهای مختلف را آنالیز کردیم. در بسیاری از کشورها مانند فرانسه، آلمان، چین، روسیه، سنگاپور و مالزی، دیپلمهای رشتههای مختلف از هم جدا نیستند و دروس تفاوت زیادی با هم ندارند و یک دیپلم دارند. ما هم میتوانیم یک دیپلم یکپارچه داشته باشیم. این کار به دانشآموز اجازه میدهد که در کنکور، هم رشتههای پزشکی و هم رشتههای فنی را انتخاب کند. اکثر تغییرات برای عملیاتی شدن کمهزینه است و میتواند با برنامهریزی بهسرعت اجرا شود.
لزوم تغییر ذائقه آموزشی دانشآموزان و از مدارس
راه حال سوم، تغییر ذائقه است. ذائقه دانشآموزان ما سمتوسوی خاصی پیدا کرده است. من اعتقاد دارم این یک فضای کاذب است که بعضاً به وجود آمده. موضوع این است که بچهها ذائقه خود را به سمت یکسری انتخابهای نادرست بردهاند.
تسنیم: ذائقه برای رفتن؟
مسعودی: خیر، برای انتخاب رشته که صرفا دوست دارن پزشک یا دندان پزشک شوند. البته در برخی موارد این ذائقه برای مهاجرت تحصیلی است، اما عمدتاً این فضا ناشی از تبلیغات مافیای کنکور در مدارس ماست. باید ذائقه دانشآموزان را به واقعیت نزدیک کنیم و آنها را از فضای کاذب دور سازیم. این کار زمینهساز انتخابهای بهتر و منطقیتر خواهد شد. مقدار زیادش باز مبتنی بر فضای حاکم بر مدارس ماست. فضای حاکم بر مافیای کنکور ماست. خیلی راحت به شما بگویم مساله این است که باید یک جایی رقابتی باشد که از دل آن رقابت یک عده نان بخورند.
انتهای خبر/