اینروزها بیش از همیشه توجهات به لبنان جلب شده و از زمان حمله به ضاحیه در جنوب بیروت و به شهادت رساندن سیدحسن نصرالله، حوادث سمت و سوی دیگری یافت است.
طبق گزارشها بنیامین نتانیاهو بعد از سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل و نشان دادن نقاشی جدیدش، دستور حمله به ضاحیه را صادر کردهاست. از ابتدای بحران در غزه و درگیری تمام عیار بین اسرااییل و حماس بسیاری تحلیلگران این گمانه را مطرح میکردند که مسیر این آتش به سمت کل منطقه است و چه هدفی در دسترستر از لبنان برای رژیم اسراییل.
به گزارش جبهه ۲۴ به نقل از خبرآنلاین : حزبالله و سید حسن نصرالله با چه سابقهای توسط اسراییل هدف قرار گرفته و به شهادت رسید. در ادامه در این مورد بیشتر بخوانید.
حزبالله و ایران
سید حسن نصرالله مردی با عبا و عمامه مشکی و محاسنی که در دوره رهبری حزبالله به سفیدی زد، سه دهه این سمت را برعهده داشت. اگرچه او سومین رهبر رسمی حزبالله به حساب میآمد اما حزبالله در دوره رهبری نصرالله به گروهی جدی در عرصه مقاومت تبدیل شد. بسیاری رسانهها و تحلیلگران، جمهوری اسلامی ایران را پدرخوانده این گروه میدانند اما نه اطلاعات متقنی برای رد این ادعا وجود دارد نه تایید آن. اما آنچه قابل کتمان نیست ارتباط نزدیک این گروه نظامی شیعی با جمهوری اسلامی ایران و دستکم حمایت قوی معنوی است. البته اظهارات خود طرف لبنانی مبنی بر مورد حمایت بودن از سوی ایران را هم نباید نادیده گرفت. در مقابل مقامات ارشد نظام و سرداران سپاه نیز روابط صمیانهای با این گروه دارند. شاید اعلام پنج روز عزای عمومی توسط مقام رهبری برای شهادت سید حسن نصرالله را نیز بتوان نشانه جدی بر این نزدیکی دانست.
آنچه در لبنان گذشته و میگذرد را نمیتوان بی ارتباط با تحرکات اسراییل، جنگ داخلی لبنان و تحزب لبنانی بررسی کرد و حزبالله لبنان هم بخشی متاثر و در سه دهه اخیر تاثیرگذار در این مسیر است.
نصرالله و ارادت به امام موسی صدر
حسن نصرالله ۳۱ اوت ۱۹۶۰ در یکی از محلههای شرق بیروت به دنیا آمد در خانوادهای پر جمعیت با پدری که از سبزی و میوهفروشی امرار معاش میکند. در کودکی و نوجوانی چند بار از شرق به جنوب بیروت نقل مکان کردند. آغاز جنگ داخلی لبنان همراه با سالهای نوجوانی او بود که تاثیر جدی بر شکلگیری شخصیت و گرایشات او داشت.
سید حسن نصرالله در نوجوانی به امام موسی صدر ارادت ویژهای داشت و این جزو اولین حلقههای ارتباطی او با ایران است.
از همان سالهای نوجوانی رشته پیوند نصرالله با ایران و جنبش امل گره خورد. او بین فعالیت در جنبشهای چپ مارکسیستی و کمونیستی فعال در لبنان، به جنبش اسلامی امل که امام موسیصدر آن را در لبنان پایهریزی کرده بود، پیوست. او خیلی زود به عنوان نماینده امل در البازوریه فعالیت سیاسیاش را گسترش داد.
در ادامه مسیر زندگی اش برای تحصیل حوزوی به نجف رفت. آشناییاش با آیتالله سیدمحمد باقر صدر او را به شخصی به نام سیدعباس موسوی رساند. صبحی الطفیلی،سید عباس موسوی و سیدحسن نصرالله سه مردی هستند که پایههای حزبالله را بنا نهادند.
یادگیری علوم حوزوی و آموزشهای نظامی
تحصیل در نجف خیلی به طول نیانجامید و با سختگیریهای حکومت عراق برای طلبههای شیعه لبنان، حسن نصرالله نیز مسیر خود را عوض کرد و به لبنان بازگشت، در حوزه علمیه بعلبک مشغول به تحصیل و تدریس شد.
نصرالله همزمان علاقمند یادگیری فنون نظامی بود و دورههای مختلف چریکی را پشتسر گذاشت. سیدحسن به دلیل توانایی در مدیریت و فرماندهی، به عنوان نماینده جنبش امل در دره بقاع منصوب شد.
سال ۱۹۸۲ یک نقطه عطف برای موسوی و نصرالله است. زمانیکه میتوانستند به جریان تحت رهبری نبیه بری ملحق شوند یا خودشان مسیر مستقلی را آغاز کنند. هدف هر دو گروه اما مقابله با اسراییل بود. تابستان ۱۹۸۲ حزبالله به عنوان یک جنبش شیعی عرض اندام کرد و منابع زیادی هسته اولیه شکل گیری این گروه را با همراهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میدانند.
در ابتدای تشکیل حزبالله، سیدحسن ۲۲ ساله و موسوی ۲۹ سال داشتند. سید حسن بهعنوان یک نیروی تبلیغاتی برای جذب جوانان شیعی برای پیوستن به حزب کار می کرد. پس از مدتی وی به سمت معاون دفتر حزب در بیروت در کنار ابراهیم امین السید ایفای مسئولیت کرد تا اینکه معاونت اجرایی حزب که به منظور تنفیذ مصوبات شورای مرکزی حزب الله ایجاد شده بود، تأسیس شد.
نصرالله در این زمان به سمت معاون اجرایی حزب مشغول به کار شد. پس از آن برای ادامه تحصیلات حوزوی راهی قم شد و پس از مدتی به دلیل اختلافات تنشزای جنبش امل و حزبالله دوباره به لبنان برگشت.
سال ۱۹۹۲ سیدعباس موسوی دبیرکل حزب الله به دست صهیونیستها ترور شد. بعد از این ترور دفتر حزبالله ورق خورد و سید حسن نصرالله رهبر جنبش شد. حالا او ۳۲ ساله است و تحصیلات حوزوی خود را گذرانده و آموزشهای نظامی هم دریافت کرده است. اما پنجسال بعد از سکانداری او، امریکا این گروه را وارد لیست سازمانهای تروریستی کرد.
حزبالله در دوره دبیر کلی سید حسن توانست به عنوان یک گروه سیاسی شیعی در لبنان با چند گرایش مذهبی برای خود جایگاهی فراهمکند و حوزه جدیدی برای حضور حزب الله در ساختار سیاسی لبنان تعریف کرد. در انتخابات پارلمانی لبنان در سالهای ۱۹۹۶، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۵ همواره بر حضور نمایندگان جنبش حزبالله در پارلمان افزوده شده است.
رودر رو با اسراییل
سال ۲۰۰۰ را میتوان یکی از مهمترین سالهای حیات سیاسی حزبالله و سید حسن نصرالله دانست. زمانی که حزب الله با سازماندهی یک جنگ فرسایشی موفق به پایان دادن به یک دوران اشغال ۱۸ ساله و خروج نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان شد. اگرچه در همان جنگ پسر ارشدش هادی را از دست داد. سال ۲۰۰۶ و جریان جنگ ۳۳ روزه یکبار دیگر حزبالله نتیجه موفقیتآمیزی کسب کرد. اینها موجب شد کشور جنگزده لبنان که از همسایگی با رژیم اسراییل آسیبهای فراوانی دیده بود حساب جداگانه ای روی حزبالله باز کرد.
بعد از این اتفاقات در جریان جنگ سوریه و حمله داعش نیز حزبالله کمکهای فراوانی به دولت بشار اسد کرد در حالیکه کشورهای عربی دیگر در اوایل بحران رخت خود را این بلا بیرون کشیدند.
فعالیت سیاسی مخفی
سید حسن نصرالله سالها بود که سخنرانیهای غرای خود را از محلهای مخفی و به صورت ویدیو کنفرانس انجام میداد. حتی ملاقات مقامات ایرانی در قالب هیاتها نیز بهصورت مخفیانه انجام میشد تا قابل ردیابی نباشد. او ارادات ویژهای به مقام رهبری داشت همچنین رابطه نزدیکی باسران سپاه قدس به ویژه سردار سلیمانی داشت.
حزبالله لبنان در دوره های اخیر وارد پارلمان لبنان شده و چیزی بیش از شصت کرسی به دست آورده بود. اینها موجب شده بود که این گروه به فعالیتهای سیاسی بیشتری روی بیاورد. اگرچه عملیات ۷ اکتبر و حوادث بعد از آن، جریان معادلات سیاسی را در منطقه به کلی تغییر داد.
انتهای پیام/