روزی نیست که مسئله فقر در اخبار و گفتگوهای روزمره مردم مطرح نباشد. این موضوع، بهویژه در سالهای اخیر، ذهن بسیاری از خانوادهها را درگیر کرده و به یکی از دغدغههای اصلی جامعه تبدیل شده است. حالا محققان در پژوهشی جدید، این موضوع را به زیر ذره بین تحقیقاتی بردهاند تا مگر چارهای برای آن بیابند.
به گزارش جبهه ۲۴، فقر یکی از مشکلات اساسی و ریشهداری است که نهفقط در ایران بلکه در سراسر جهان وجود دارد. اما در کشور ما این معضل همواره با چالشهای خاص خودش همراه بوده است. بر اساس نگاه دینی و سیاسی موجود در ایران، برچیدن فقر از چهره جامعه هم یک ضرورت اخلاقی و انسانی به شمار میآید و هم یک هدف حاکمیتی. در قانون اساسی کشور نیز در چند اصل مختلف به صراحت بر رفع فقر و محرومیت تأکید شده است. همچنین رهبران سیاسی ایران در دورههای مختلف، این موضوع را یکی از اولویتهای اساسی کشور دانستهاند. با این حال، آمار و گزارشهای رسمی نشان میدهد که فقر همچنان در جامعه گسترده است و بهرغم سیاستگذاریها و اقدامات انجامشده، درصد قابل توجهی از مردم همچنان با مشکلات معیشتی جدی روبهرو هستند.
گزارشهای منتشرشده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد که از اوایل دهه ۱۳۹۰ روند فقر در کشور شدت گرفته است. طبق این آمار، حدود ۳۱ درصد جمعیت کشور معادل بیش از ۲۵ میلیون نفر در سال ۱۴۰۱ زیر خط فقر قرار داشتهاند. همچنین مقایسه ایران با کشورهایی مانند چین، که در دهه گذشته موفقیتهای چشمگیری در کاهش فقر داشتهاند، بیانگر آن است که کشور ما در این زمینه نیاز به بازنگری جدی در سیاستها و روشهای خود دارد. فقر تنها یک مسئله اقتصادی نیست، بلکه ابعاد اجتماعی، فرهنگی و حتی روانی نیز دارد و اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند بر ثبات و سلامت عمومی جامعه تأثیر بگذارد.
در چنین شرایطی، حسن داناییفرد، استاد مدیریت دولتی دانشگاه تربیت مدرس، با همکاری پژوهشگرانی از دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز و دانشگاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی، تحقیقی کاربردی انجام دادهاند تا ابعاد مختلف سیاستها و برنامههای فقرزدایی در ایران را بررسی کنند.
این پژوهش به دنبال آن بوده است که نشان دهد چرا با وجود اقدامات گسترده، فقر همچنان پایدار مانده و چه راهکارهایی برای بهبود وضعیت میتوان پیشنهاد کرد.
در این مطالعه، ابتدا از طریق مصاحبه با ۵۰ نفر از متخصصان و تحلیل اسناد علمی، دادههایی گردآوری شده و سپس این دادهها با روش پیمایشی و اولویتبندی بررسی شدهاند. زمان بررسی از سال ۱۳۶۸ به بعد و دامنه آن سراسر کشور ایران را در بر میگیرد. استفاده از ترکیب مصاحبههای تخصصی و تحلیل پیمایشی به پژوهشگران این امکان را داده تا هم دیدگاههای عمیقتری درباره مسئله فقر داشته باشند و هم بر اساس دادههای واقعی به نتایج عملی برسند.
نتایج این تحقیق نشان میدهند که برای مقابله با فقر، سه نوع سیاست کلی باید به کار گرفته شود: سیاستهای تنظیمگر (مانند کنترل تورم و بهبود نظام برنامهریزی)، سیاستهای حمایتی (مثل گسترش خدمات تأمین اجتماعی) و سیاستهای ترویجی (مانند ارتقای آموزش و فرهنگ عمومی). همچنین شش راهبرد کلان و ۲۱ برنامه اجرایی مشخص شدهاند که اجرای آنها میتواند نقشی مؤثر در کاهش فقر در کشور داشته باشد.
بر اساس یافتههای پژوهش، فقرزدایی تنها با پرداخت کمکهای نقدی و اقدامات رفاهی مستقیم امکانپذیر نیست. نیاز است سیاستهایی که مردم را توانمند میکنند مثل حمایت از کسبوکارهای کوچک، گسترش تعاونیها، اصلاح مالیاتها و برنامهریزی منطقهای نیز جدی گرفته شوند. همچنین توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی فقر، مثل آموزش فنی و حرفهای، مبارزه با خرافات فرهنگی و افزایش مشارکت اجتماعی در فرآیندهای توانمندسازی، از نکات کلیدی این پژوهش است.
یکی از نکات قابل توجه نتایج این تحقیق که در فصلنامه «پژوهشهای مدیریت عمومی» وابسته به دانشگاه سیستان و بلوچستان منتشر شدهاند، آن است که بدون همافزایی میان دستگاههای مختلف و تدوین سند ملی فقرزدایی، امکان دستیابی به هدف کاهش پایدار فقر وجود نخواهد داشت.
پیشنهاد تشکیل دبیرخانه دائمی فقرزدایی، واگذاری برنامهریزیها به سطوح استانی، و ارزیابی عملکرد نهادها، از دیگر توصیههای مهم این پژوهش است که میتواند راهگشای سیاستگذاران باشد.
این پژوهش در عین حال بر لزوم تدوین برنامهای منسجم، هماهنگ و چندجانبه برای مقابله با فقر تأکید دارد؛ برنامهای که همزمان اقتصاد، فرهنگ و سیاست اجتماعی را در نظر بگیرد.
انتهای پیام